کد مطلب:153826 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

کوفیان طریق بیوفائی پیش گرفتند
با آنكه تعداد یاران مسلم كه كاخ حكومتی را در محاصره خود داشتند از چهار هزار تا دوازده هزار نفر نوشته اند و محاصره شدگان بیش از پنجاه نفر نبودند معهذا مردم كوفه كه با مسلم بیعت كرده بودند نه تنها او را یاری نكردند بلكه راه نفاق و بیوفائی را پیش گرفتند.

وقتی صدای جمعیت در كاخ طنین انداز شد عبیدالله بن زیاد از سران خودفروخته استمداد كرد، افرادی را به اسامی زیر برای متفرق ساختن نیروهای مسلم نام برد:

1- كثیر بن شهاب 2- قعقاع بن شور الذهلی 3- شبث بن ربعی تمیمی 4- حجار بن ابجر 5- شمر بن ذی الجوشن.

ابن زیاد ابتدا به كثیر بن شهاب دستور داد كه از قصر خارج شو و با مذحجیها سخن بگو و آنها را از اطراف مسلم پراكنده ساز و از جنگ و عقوبت و سلطان بترسان عبدالله بن حازم بكری می گوید: اول كسی كه نزد ما آمد و آغاز سخن نمود كثیر بن شهاب بود و خطاب به مردم چنین گفت: مردم! به خانواده های خود بپیوندید و از شر استقبال مكنید متفرق شوید و جان خود را به خطر میندازید كه سپاهیان یزید اكنون می رسند و امیر قسم یاد كرده است كه اگر امشب به خانه های خود نروید و اصرار به جنگ داشته باشید علاوه از آن كه فرزندان شما از عطایای امیر محروم خواهند شد سپاه شام كه هم اكنون می رسند با شما خواهند جنگید آن وقت است كه بیگناه به جای گناه كار و غائب به جای حاضر دستگیر می شود حتی یك نفر از شما را باقی نخواهند گذاشت كه به كیفر اعمالش نرسانند. ابن زیاد بقیه اشراف كوفه را كه با وی بودند یكی پس از دیگری بخارج قصر فرستاد كه آن ها هم با


مردم سخن گویند و آنان را متفرق سازند.

مردم بیوفای كوفه با تهدیدات سران آنچنان بر خود ترسیدند كه با خود به سخن می پرداختند: ما را چه كه در كار حكومت دخالت كنیم، خدا خود میان آن ها اصلاح فرماید، بهتر است كه در خانه بنشینیم تا فتنه بخوابد.

و لذا از اطراف مسلم پراكنده شدند، زن می آمد و دست پسر و برادر و شوهر خود را می گرفت در حالی كه از ترس رنگ باخته بود و می گفت: مردم او را كفایت می كنند، و مرد می آمد و به پسربرادر خود می گفت: فردا سپاه شام می آید تو چگونه می خواهی با آن ها نبرد كنی، و بدین ترتیب مردم مسلم بن عقیل را ترك نمودند و به جز پانصد نفر كسی با او نبود و چون نماز مغرب را به جای آورد آن پانصد نفر هم به سی نفر تقلیل یافت.

مسلم با سی نفر نماز عشاء را به جای آورد و موقعی كه خواست از در كنده خارج شود ده نفر با او بودند و وقتی از در مسجد خارج شد تك و تنها بود. [1] .


[1] مقاتل الطالبين ص 101 و 102 - اعيان الشيعه ج 1/ص 591 - كامل ج 31:4 - طبري ج 7/ ص 256 - ارشاد مفيد ص 211 - بحار ج 44/ص 349 - حياة الحسين ج 2/ ص 382.